قاسم فروزانی؛ دستان هرمزی نژاد
چکیده
گرافن با ویژگیهای استثنایی خود، مادهای پیشرو در فناوریهای مدرن محسوب میشود. با این حال، صفر بودن گاف انرژی در ساختار الکترونی آن، استفاده از گرافن را در کاربردهای پیشرفته مانند اپتوالکترونیک و محاسبات کوانتومی محدود میکند. این تحقیق اثر آلایش گرافن با عناصر گروه Ш (بور، آلومینیوم، گالیم و ایندیم) را برای بهبود خواص آن بررسی ...
بیشتر
گرافن با ویژگیهای استثنایی خود، مادهای پیشرو در فناوریهای مدرن محسوب میشود. با این حال، صفر بودن گاف انرژی در ساختار الکترونی آن، استفاده از گرافن را در کاربردهای پیشرفته مانند اپتوالکترونیک و محاسبات کوانتومی محدود میکند. این تحقیق اثر آلایش گرافن با عناصر گروه Ш (بور، آلومینیوم، گالیم و ایندیم) را برای بهبود خواص آن بررسی میکند. با استفاده از نظریه تابعی چگالی (DFT) و تقریب چگالی موضعی (LDA) در نرمافزار Quantum Espresso و ابزارهای BURAI و YAMBO، خواص ساختاری و الکترونی تحلیل شدند. آلایش متوسط بور (~68/16%) منجر به ایجاد گاف انرژی 6/0 تا 8/0 الکترونولت شد، در حالی که آلایش زیاد گالیم (50%) گافی حدود ~2 الکترونولت ایجاد کرد که موجب بهبود جذب نور مرئی شد. آلایش آلومینیوم و ایندیم باعث بهبود خواص اپتوالکترونیکی شد و ایندیم چگالی حالات نزدیک به سطح فرمی و جذب مادون قرمز را افزایش داد. شبیهسازی دینامیک مولکولی تأیید کرد که آلایش، پایداری ساختاری گرافن و عملکرد آن را حفظ میکند. این پژوهش پتانسیل آلایش دقیق برای بهینهسازی گرافن در حسگرهای نوری، دستگاههای اپتوالکترونیکی و فناوریهای کوانتومی را برجسته میکند.
زهره احمدی بنی؛ ابراهیم صادقی؛ کاووس عباسی
چکیده
در این پژوهش یک قرص کوانتومی شامل 2 الکترون در حضور پتانسیل تحدیدی هماهنگ و میدان مغناطیسی یکنواخت عمود بر قرص بررسی شده است. در این راستا با استفاده از تغییر متغیرهای مناسب هامیلتونی ساختار به 2 هامیلتونی مرکز جرم و حرکت نسبی تفکیک و معادله شرودینگر هر قسمت بصورت تحلیلی حل شده و تابع موج و ویژه مقادیر انرژی قسمتهای مختلف بدست آمده ...
بیشتر
در این پژوهش یک قرص کوانتومی شامل 2 الکترون در حضور پتانسیل تحدیدی هماهنگ و میدان مغناطیسی یکنواخت عمود بر قرص بررسی شده است. در این راستا با استفاده از تغییر متغیرهای مناسب هامیلتونی ساختار به 2 هامیلتونی مرکز جرم و حرکت نسبی تفکیک و معادله شرودینگر هر قسمت بصورت تحلیلی حل شده و تابع موج و ویژه مقادیر انرژی قسمتهای مختلف بدست آمده است. جهت بررسی پدیده تونلزنی، پتانسیل تحدیدی ثابتی برای ناحیه سد در نظر گرفته شده و ضریب انتقال کوانتومی را بر حسب پهنا و ارتفاع سد پتانسیل و همچنین شدت میدان مغناطیسی محاسبه نمودهایم. نتایج بیانگر کاهش ضریب انتقال کوانتومی به ناحیه سد با افزایش ارتفاع و پهنای سد پتانسیل و همچنین افزایش ضریب انتقال با شدت میدان مغناطیسی می باشد
سیده معصومه موسوی مهماندوستی؛ مرجانه جعفری فشارکی؛ محمدرضا جلالی
چکیده
در این پژوهش نانوفسفر mol%) SrZrO3:xEu3+ (x=0.1-0.5به روش سل-ژل خوداحتراقی با سوخت اسید سیتریک در دمای °C 350 تهیه شد. نتایج پراش پرتو ایکس (XRD) نشان داد دمای بهینه جهت تشکیل نمونة تک فاز نانو فسفرها با ساختار بلوری پروسکایت °C 900 میباشد. ریخت-شناسی نمونهها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FE-SEM) انجام شد. جهت بررسی آنالیز کمی ...
بیشتر
در این پژوهش نانوفسفر mol%) SrZrO3:xEu3+ (x=0.1-0.5به روش سل-ژل خوداحتراقی با سوخت اسید سیتریک در دمای °C 350 تهیه شد. نتایج پراش پرتو ایکس (XRD) نشان داد دمای بهینه جهت تشکیل نمونة تک فاز نانو فسفرها با ساختار بلوری پروسکایت °C 900 میباشد. ریخت-شناسی نمونهها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FE-SEM) انجام شد. جهت بررسی آنالیز کمی از میزان عناصر موجود از آنالیز تفکیک انرژی پرتو ایکس (EDXA) متصل به دستگاه SEM استفاده شد. به منظور بررسی خواص ترمولومینسانس (TL)، ابتدا نمونهها به مدت یک ساعت در دمای °C 500 حرارتدهی شد و سپس برای مقادیر مختلف ناخالصی Eu توسط اشعه ایکس پرتودهی شدند. بیشینه شدت ترمولومنیسانس برای نمونه SrZrO3:xEu3+ با ناخالصی x=0.3 mol% به دست آمد. نمونه Sr0.097Eu0.003ZrO3 در بازههای زمانیs 30 تا min 5 تحت پرتودهی اشعه ایکس قرار گرفت. با افزایش زمان پرتودهی، تعداد حاملهای بار افزایش مییابد که افزایش شدت ترمولومینسانس را نتیجه میدهد. خطی بودن و تکرارپذیری برای این نمونه بررسی شد که با توجه به پایداری قابل توجه و خطی بودن پاسخ ترمولومینسانس، میتواند گزینه مناسبی برای دزیمتری باشد. پارامترهای سینتیک نظیر؛ انرژی فعال سازی، فاکتور فرکانس و مرتبه سینتیک نیز برای دزیمتر Sr0.097Eu0.003ZrO3 محاسبه شد.
حامد علیزاده؛ محمد مفرح
چکیده
در شبکههای ناهمگن که فناوریهای ارتباطی فرکانس رادیویی (RF) و نور مرئی (VLC) به صورت یکپارچه عمل میکنند، فرآیند واگذاری ارتباط برای تضمین اتصال و کیفیت خدمات (QoS) بهویژه در محیطهای داخلی پویا اهمیت بسیاری دارد. این مقاله یک الگوریتم ابتکاری جدید به نام DLHA را معرفی میکند که با بهرهگیری از یادگیری عمیق، فرایند پیشبینی، بهینهسازی ...
بیشتر
در شبکههای ناهمگن که فناوریهای ارتباطی فرکانس رادیویی (RF) و نور مرئی (VLC) به صورت یکپارچه عمل میکنند، فرآیند واگذاری ارتباط برای تضمین اتصال و کیفیت خدمات (QoS) بهویژه در محیطهای داخلی پویا اهمیت بسیاری دارد. این مقاله یک الگوریتم ابتکاری جدید به نام DLHA را معرفی میکند که با بهرهگیری از یادگیری عمیق، فرایند پیشبینی، بهینهسازی و اجرای تصمیمات واگذاری ارتباط را در شبکههای تلفیقی RF-VLC مدیریت میکند. الگوریتم مذکور از یک شبکه عصبی عمیق (DNN) مبتنی بر واحد بازگشتی دروازهدار (GRU) برای پیشبینی شرایط کانال و الگوهای تحرک کاربران استفاده کرده و این پیشبینیها را با یک چارچوب تصمیمگیری هوشمند ترکیب میکند. هدف این ترکیب کاهش تأخیر در واگذاری ارتباط، کاهش نرخ از دست دادن بستهها و ایجاد توازن در بار شبکه است. مسئله اصلی به عنوان یک مسئله بهینهسازی چند هدفه در نظر گرفته شده است به طوریکه که محدودیتهایی نظیر تأخیر، مصرف انرژی و تداخل را شامل میشود. این مسئله با استفاده از اصول بهینهسازی و اصلاح فرآیندهای تصمیمگیری مارکوف (MDP) حل شده است. نتایج شبیهسازی که مبتنی بر مدلهای کانال داخلی واقعی و سناریوهای معتبر تحرک هستند، نشان میدهند که الگوریتم پیشنهادی DLHA در مقایسه با روشهای سنتی مبتنی بر آستانه، عملکرد بهتری دارد.
فاطمه اکبری باصری؛ علیرضا جنگجو
چکیده
در این مطالعه، رفتار تضعیف و پراکندگی فوتونها در بافت کبد سالم و سرطانی با استفاده از نمودارهای ضریب تضعیف خطی (μ)، شدت پراکندگی تفاضلی و سهم فرآیندهای فیزیکی مختلف بررسی شده است. نتایج نشان میدهند که ضریب تضعیف خطی در دو نوع بافت کبد بسیار به هم نزدیک است و تنها در محدوده انرژی زیر keV 50 تفاوتهای جزئی مشاهده میشود. در انرژیهای ...
بیشتر
در این مطالعه، رفتار تضعیف و پراکندگی فوتونها در بافت کبد سالم و سرطانی با استفاده از نمودارهای ضریب تضعیف خطی (μ)، شدت پراکندگی تفاضلی و سهم فرآیندهای فیزیکی مختلف بررسی شده است. نتایج نشان میدهند که ضریب تضعیف خطی در دو نوع بافت کبد بسیار به هم نزدیک است و تنها در محدوده انرژی زیر keV 50 تفاوتهای جزئی مشاهده میشود. در انرژیهای پایین، فرآیند فوتوالکتریک نقش اصلی را در تضعیف بازی میکند، اما با افزایش انرژی، سهم آن کاهش یافته و پراکندگی کامپتون غالب میشود. منحنیهای پراکندگی فوتون keV 20 نیز تطابق خوبی با پیشبینیهای نظریه کامپتون و فرمول کلین–نشینا دارند؛ بهطوریکه شدت پراکندگی با افزایش زاویه کاهش مییابد و تفاوتهای اندکی میان بافتهای سالم و سرطانی در زوایای کوچک مشاهده میشود. تحلیل سهم هر فرآیند فیزیکی در تضعیف نشان میدهد که در انرژیهای بالاتر از keV 50 ، پراکندگی کامپتون بیش از 90٪ از تضعیف کلی را شامل میشود، در حالی که سهم فرآیندهای فوتوالکتریک و رایلی بسیار ناچیز است. همچنین، نسبت ضریب تضعیف بافت سرطانی به بافت سالم با افزایش انرژی کاهش مییابد، به طوری که در انرژی keV 15 این نسبت به حدود 1/1 میرسد و در keV 50 به 03/1 میرسد. این نتایج نشان میدهند که استفاده از انرژیهای پایینتر (حدود keV30 تا 15) میتواند به بهبود کنتراست تصویری در تشخیص تومورهای کبدی کمک کند. بنابراین، یافتههای این مطالعه میتوانند به عنوان مبنایی برای بهینهسازی پروتکلهای تصویربرداری پزشکی در تشخیص زودهنگام سرطان کبد مورد استفاده قرار گیرند.